معنی فارسی ostracization

B2

اقدام به کنار گذاشتن یا طرد کردن فردی از یک گروه، به‌طوری‌که آن فرد حس تنهایی و انزوا بکند.

The act of excluding or banishing a person from a group or society.

example
معنی(example):

طرد شدن دانش‌آموز او را تنها کرد.

مثال:

The ostracization of the student made him feel lonely.

معنی(example):

طرد شدن می‌تواند منجر به مسائل عاطفی جدی شود.

مثال:

Ostracization can lead to serious emotional issues.

معنی فارسی کلمه ostracization

: معنی ostracization به فارسی

اقدام به کنار گذاشتن یا طرد کردن فردی از یک گروه، به‌طوری‌که آن فرد حس تنهایی و انزوا بکند.