معنی فارسی ostracoid
B1مربوط به یا شبیه به جانداران استراکود، معمولاً با پوستهای جداشونده.
Pertaining to or resembling the class of small crustaceans known as ostracods.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل صدف به شدت شبیه به استراکود بود.
مثال:
The shape of the shell was very ostracoid in appearance.
معنی(example):
بسیاری از فسیلها ویژگیهای استراکودی را نشان میدهند.
مثال:
Many fossils exhibit ostracoid characteristics.
معنی فارسی کلمه ostracoid
:
مربوط به یا شبیه به جانداران استراکود، معمولاً با پوستهای جداشونده.