معنی فارسی othered
B1احساسی است که در آن کسی به گونه‌ای متفاوت یا بیگانه احساس می‌کند.
Feeling isolated or marginalized as a result of being categorized as 'other'.
- verb
verb
معنی(verb):
To regard, label or treat as an "other", as not part of the same group; to view as different and alien.
معنی(verb):
To treat as different or separate; segregate; ostracise.
example
معنی(example):
او بخاطر نظراتی که در جلسه داده شد، احساس متفاوت بودن کرد.
مثال:
She felt othered by the comments made in the meeting.
معنی(example):
دیگر بودن می‌تواند تأثیر زیادی بر عزت نفس یک فرد بگذارد.
مثال:
Being othered can have a big impact on a person's self-esteem.
معنی فارسی کلمه othered
:
احساسی است که در آن کسی به گونه‌ای متفاوت یا بیگانه احساس می‌کند.
