معنی فارسی oughts

B1

کارها یا مسئولیت‌هایی که باید انجام شود.

Tasks or responsibilities that one is obligated to accomplish.

example
معنی(example):

او کارهای زیادی دارد که باید انجام دهد.

مثال:

He has many oughts on his to-do list.

معنی(example):

کارهایی که باید در طول روز انجام شود می‌تواند خسته‌کننده باشد.

مثال:

The oughts of the day can be overwhelming.

معنی فارسی کلمه oughts

: معنی oughts به فارسی

کارها یا مسئولیت‌هایی که باید انجام شود.