معنی فارسی out of favour
B1بیمحبوب شدن به معنای از دست دادن حمایت یا محبت دیگران است.
Not in favor or disapproved by others.
- IDIOM
example
معنی(example):
او پس از اشتباه از سوی مدیریت بیمحبوب شده است.
مثال:
She is out of favour with the management after the mistake.
معنی(example):
دیدگاههای سیاسی او او را از سوی همتایانش بیمحبوب کرده است.
مثال:
His political views have made him out of favour with his peers.
معنی فارسی کلمه out of favour
:
بیمحبوب شدن به معنای از دست دادن حمایت یا محبت دیگران است.