معنی فارسی out with
B1بیرون آمدن از درون به زبان آوردن یا بیان کردن، بهخصوص در مورد اطلاعات یا احساسات.
To express or reveal something that was previously hidden or unspoken.
- PHRASAL VERB
example
معنی(example):
او بالاخره با راز خود بیرون آمد.
مثال:
She finally came out with her secret.
معنی(example):
او هنوز نمیخواست احساساتش را بیان کند.
مثال:
He didn't want to come out with his feelings yet.
معنی فارسی کلمه out with
:
بیرون آمدن از درون به زبان آوردن یا بیان کردن، بهخصوص در مورد اطلاعات یا احساسات.