معنی فارسی out-psyched
B1احساسی که به فرد دست میدهد هنگامی که دیگران بر او غلبه کردهاند.
To have been psychologically surpassed by someone else.
- VERB
example
معنی(example):
پس از اینکه بر دشمنانش غلبه کرد، موفقیتش را جشن گرفت.
مثال:
Having out-psyched his foes, he celebrated his success.
معنی(example):
او توسط همکاران با تجربهترش غلبه شد.
مثال:
She was out-psyched by her more experienced colleagues.
معنی فارسی کلمه out-psyched
:
احساسی که به فرد دست میدهد هنگامی که دیگران بر او غلبه کردهاند.