معنی فارسی out-talking
B1فرایند یا عمل شکست دادن دیگران در گفتار یا مکالمه.
The act of speaking more than others.
- VERB
example
معنی(example):
او در هر بحثی که داریم، از همسالانش بیشتر صحبت میکند.
مثال:
He is out-talking his peers in every discussion we have.
معنی(example):
گاهی اوقات، بیشتر صحبت کردن میتواند برای دیگران در یک گروه خستهکننده باشد.
مثال:
Sometimes, out-talking can be overwhelming for others in a group.
معنی فارسی کلمه out-talking
:
فرایند یا عمل شکست دادن دیگران در گفتار یا مکالمه.