معنی فارسی outbabbled

B1

فرم گذشته فعل "outbabble" به معنای پرحرفی و گفتگو کردن بیشتر نسبت به دیگران.

The past tense of 'outbabble', meaning to have talked more than others.

example
معنی(example):

او شب گذشته در مهمانی از او بیشتر صحبت کرد.

مثال:

She outbabbled him at the party last night.

معنی(example):

او همیشه احساس می‌کرد که توسط افرادی با صحبت‌های بیشتر از او جلو زده شده است.

مثال:

He always felt like he was outbabbled by the more talkative ones.

معنی فارسی کلمه outbabbled

: معنی outbabbled به فارسی

فرم گذشته فعل "outbabble" به معنای پرحرفی و گفتگو کردن بیشتر نسبت به دیگران.