معنی فارسی outchased
B1پیشی گرفته شده توسط شخصی دیگر در یک تعقیب.
To have been chased faster than by another.
- VERB
example
معنی(example):
خرگوش احساس میکرد که توسط روباه دنبال شده است.
مثال:
The rabbit felt it had been outchased by the fox.
معنی(example):
او در طول مسابقه همه دوستانش را پشت سر گذاشت.
مثال:
She outchased all her friends during the race.
معنی فارسی کلمه outchased
:
پیشی گرفته شده توسط شخصی دیگر در یک تعقیب.