معنی فارسی outcrying

B1

فریاد و اعتراض عمومی از طرف یک گروه به خاطر یک موضوع خاص.

The act of expressing strong public protest or outrage.

example
معنی(example):

نگرانی و فریاد از طرف جمعیت توجه برگزارکنندگان را جلب کرد.

مثال:

The outcrying from the crowd made the organizers take notice.

معنی(example):

فریاد معترضان در سرتاسر شهر شنیده می‌شد.

مثال:

The outcrying of the protestors was heard throughout the city.

معنی فارسی کلمه outcrying

: معنی outcrying به فارسی

فریاد و اعتراض عمومی از طرف یک گروه به خاطر یک موضوع خاص.