معنی فارسی outcursed
B1نفریننشده به حالتی اشاره دارد که فرد احساس کند که بیشتر از دیگران دچار نفرین شده است.
To have been cursed to a greater extent than others.
- VERB
example
معنی(example):
او با وجود تلاش برای مثبت ماندن، احساس نفریننشده داشت.
مثال:
He felt outcursed despite his efforts to stay positive.
معنی(example):
او ادعا کرد که توسط یک جادوگر باستان نفرین شده است.
مثال:
She claimed she had outcursed by an ancient witch.
معنی فارسی کلمه outcursed
:
نفریننشده به حالتی اشاره دارد که فرد احساس کند که بیشتر از دیگران دچار نفرین شده است.