معنی فارسی outdoorsmanship

B2

خود را در فضای باز و طبیعت اداره کردن، توانایی‌هایی است که در حیات‌وحش و فعالیت‌های بیرونی مانند کوهنوردی، اردو زدن و شکار استفاده می‌شود.

The ability to deal with and enjoy outdoor environments, particularly in survival situations.

example
معنی(example):

قابلیت های زندگی در فضای باز برای بقا در طبیعت مهم است.

مثال:

Outdoorsmanship is important for survival in the wild.

معنی(example):

او در سفر کمپینگ نشان داد که در مهارت های فضای باز عالی است.

مثال:

He showed great outdoorsmanship during the camping trip.

معنی فارسی کلمه outdoorsmanship

: معنی outdoorsmanship به فارسی

خود را در فضای باز و طبیعت اداره کردن، توانایی‌هایی است که در حیات‌وحش و فعالیت‌های بیرونی مانند کوهنوردی، اردو زدن و شکار استفاده می‌شود.