معنی فارسی outfawn

B1

عمل ابراز محبت و ناز بر چشمی به گونه‌ای که دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.

To outdo others in showing affection or deference, often to achieve admiration.

example
معنی(example):

برای برد در رقابت، او تصمیم گرفت که از رقبایش ابراز محبت بیشتری کند.

مثال:

To win the competition, he decided to outfawn his rivals.

معنی(example):

او همیشه سعی می‌کند تا از دوستانش محبت بیشتری کند تا توجه آنها را جلب کند.

مثال:

She always tries to outfawn her friends to gain their attention.

معنی فارسی کلمه outfawn

: معنی outfawn به فارسی

عمل ابراز محبت و ناز بر چشمی به گونه‌ای که دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.