معنی فارسی outflanking
B2حرکت دور زدن، به معنای اقدام استراتژیک برای کسب برتری در مسابقات یا پیروزی در یک چالش.
The act of maneuvering around an opponent to gain an advantage.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To maneuver around and behind the flank of (an opposing force).
معنی(verb):
To gain a tactical advantage over (a competitor, for example).
noun
معنی(noun):
The act of one who outflanks.
example
معنی(example):
دور زدن موانع برای موفقیت ما ضروری بود.
مثال:
Outflanking the obstacles was essential for our success.
معنی(example):
او در دور زدن حریفان خود در شطرنج تخصص دارد.
مثال:
She specializes in outflanking her adversaries in chess.
معنی فارسی کلمه outflanking
:
حرکت دور زدن، به معنای اقدام استراتژیک برای کسب برتری در مسابقات یا پیروزی در یک چالش.
