معنی فارسی outgazing
B1فرم استمراری از 'outgaze' که نشاندهنده عمل نگاه کردن به صورت مداوم است.
The continuous tense of outgaze, indicating the act of gazing intently
- VERB
example
معنی(example):
آنها در بالای تپه به یکدیگر دقت نگاه میکردند.
مثال:
They were outgazing each other on the hilltop.
معنی(example):
به ستارهها نگاه کردن آنها را به یکدیگر نزدیکتر کرد.
مثال:
Outgazing at the stars brought them closer together.
معنی فارسی کلمه outgazing
:
فرم استمراری از 'outgaze' که نشاندهنده عمل نگاه کردن به صورت مداوم است.