معنی فارسی outgleam

B1

درخشش بیشتر نسبت به دیگر اشیاء یا منابع نور.

To shine or glow more brightly than others.

example
معنی(example):

الماس شروع به درخشش بیشتر از دیگر جواهرات در نمایشگاه کرد.

مثال:

The diamond began to outgleam all the other gems in the display.

معنی(example):

به نظر می‌رسید که ستاره‌ها بیشتر از چراغ‌های شهر می‌درخشند.

مثال:

The stars seemed to outgleam the city lights.

معنی فارسی کلمه outgleam

: معنی outgleam به فارسی

درخشش بیشتر نسبت به دیگر اشیاء یا منابع نور.