معنی فارسی outheard

B1

شنیدن چیزی که شخص دیگری گفته و دستکم دو نفر در آنجا باشند.

To hear something that someone else has said, often suggesting it was private.

example
معنی(example):

من مکالمه آنها را از آن طرف اتاق شنیدم.

مثال:

I outheard their conversation from across the room.

معنی(example):

او تمام شایعات را در مهمانی شنید.

مثال:

She outheard all the gossip at the party.

معنی فارسی کلمه outheard

: معنی outheard به فارسی

شنیدن چیزی که شخص دیگری گفته و دستکم دو نفر در آنجا باشند.