معنی فارسی outjockeyed
B1شکست در رقابت، به ویژه در یک حوزه که نیاز به مهارتهای خاص دارد.
To be surpassed or outperformed, especially in a competitive scenario.
- verb
verb
معنی(verb):
To outdo; to outvie.
example
معنی(example):
او در رقابت برای موقعیت بالاتر احساس عدم کامیابی کرد.
مثال:
He felt outjockeyed in the competition for the top position.
معنی(example):
او با استراتژیهای هوشمندانه رقبای خود را شکست داد.
مثال:
She outjockeyed her rivals with clever strategies.
معنی فارسی کلمه outjockeyed
:
شکست در رقابت، به ویژه در یک حوزه که نیاز به مهارتهای خاص دارد.