معنی فارسی outlandish

B2 /aʊ̯tˈlændɪʃ/

چیزی غیرعادی یا عجیب و غریب که معمولاً با فرهنگ و شیوه‌های اجتماعی تطابق ندارد.

Something bizarre or unconventional, often surprising others.

adjective

معنی(adjective):

Bizarre, strange

مثال:

The rock star wore black with outlandish pink and green spiked hair.

example

معنی(example):

لباس عجیب و غریب او توجه بسیاری را در مهمانی جلب کرد.

مثال:

Her outlandish outfit turned many heads at the party.

معنی(example):

رفتار غیرعادی هنرمند همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The outlandish behavior of the artist surprised everyone.

معنی فارسی کلمه outlandish

چیزی غیرعادی یا عجیب و غریب که معمولاً با فرهنگ و شیوه‌های اجتماعی تطابق ندارد.