معنی فارسی outmarry
B1ازدواج کردن با شخصی که نسبت به همسر قبلی برای فرد برتر است.
To marry someone of higher status or rank than one's previous partner.
- VERB
example
معنی(example):
بر این باورند که او در زمینه وضعیت از او با نفوذتر خواهد شد.
مثال:
It is believed she will outmarry him in terms of status.
معنی(example):
او قصد دارد از انتظارات خانوادهاش فراتر برود.
مثال:
She aims to outmarry her family's expectations.
معنی فارسی کلمه outmarry
:
ازدواج کردن با شخصی که نسبت به همسر قبلی برای فرد برتر است.