معنی فارسی outmoded
B2قدیمی، غیرقابل استفاده یا غیرمناسب در زمان حال، به ویژه در زمینه‌های فناوری یا مد.
No longer useful or in style; outdated.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To render no longer fashionable.
adjective
معنی(adjective):
Unfashionable
مثال:
His pipe was as outmoded as his ideas.
معنی(adjective):
Obsolete
مثال:
His outmoded record player is now useless.
example
معنی(example):
فناوری استفاده شده در آن دستگاه اکنون تاریخ مصرف گذشته محسوب می‌شود.
مثال:
The technology used in that device is now considered outmoded.
معنی(example):
ایده‌های او در زمینه علم مدرن به نظر قدیمی و غیرقابل استفاده می‌آید.
مثال:
His ideas seemed outmoded in the context of modern science.
معنی فارسی کلمه outmoded
:
قدیمی، غیرقابل استفاده یا غیرمناسب در زمان حال، به ویژه در زمینه‌های فناوری یا مد.
