معنی فارسی outpushing

B1

outpushing، فعل استمراری؛ اقدام به پیشی گرفتن یا فشار آوردن به حد و مرزها برای دستیابی به موفقیت بیشتر.

The act of exceeding limits or pushing oneself beyond normal constraints to achieve success.

example
معنی(example):

هل دادن به فراتر از حد ممکن است به دستاوردهای بزرگ منجر شود.

مثال:

Outpushing the limits can lead to great achievements.

معنی(example):

او به خاطر هل دادن به مرزهای خود برای برتری در کار معروف است.

مثال:

He is known for outpushing his boundaries to excel at work.

معنی فارسی کلمه outpushing

: معنی outpushing به فارسی

outpushing، فعل استمراری؛ اقدام به پیشی گرفتن یا فشار آوردن به حد و مرزها برای دستیابی به موفقیت بیشتر.