معنی فارسی outrances

B2

برانگیختگی‌ها، لحظات یا حالت‌های تأثیرگذار و عاطفی.

Instances of intense emotional reactions or states, particularly related to art and performance.

example
معنی(example):

برانگیختگی‌های موجود در جشنواره همه را به هم نزدیک کرد.

مثال:

The outrances at the festival brought everyone together.

معنی(example):

شعرهای او معمولاً برانگیختگی‌هایی را از شنوندگان ایجاد می‌کند.

مثال:

His poetry often evokes outrances from listeners.

معنی فارسی کلمه outrances

: معنی outrances به فارسی

برانگیختگی‌ها، لحظات یا حالت‌های تأثیرگذار و عاطفی.