معنی فارسی outranked
B1به معنای از رده خارج شدن یا پایینتر قرار گرفتن نسبت به کسی دیگر است.
Having been surpassed in rank by someone else.
- verb
verb
معنی(verb):
To be of a higher rank than.
معنی(verb):
(transitive) To be more important than.
example
معنی(example):
او توسط یک افسر با تجربهتر از خود دشوارتر از رده خارج شد.
مثال:
He was outranked by a more experienced officer.
معنی(example):
او همیشه در تحصیلات از خواهر و برادرهایش بالاتر بود.
مثال:
She had always outranked her siblings in academics.
معنی فارسی کلمه outranked
:
به معنای از رده خارج شدن یا پایینتر قرار گرفتن نسبت به کسی دیگر است.