معنی فارسی outrapped

B1

گرفتار شدن یا برنده شدن در وضعیتی که نمی‌توان فرار کرد.

To be caught or trapped in a situation from which escape is difficult.

example
معنی(example):

تیم نجات متوجه شد که حیوانات در قفس گرفتار شده‌اند.

مثال:

The rescue team discovered that the animals were outrapped in the cage.

معنی(example):

او احساس می‌کرد که توسط مقررات پیچیده در محل کار گرفتار شده است.

مثال:

He felt outrapped by complex regulations at work.

معنی فارسی کلمه outrapped

: معنی outrapped به فارسی

گرفتار شدن یا برنده شدن در وضعیتی که نمی‌توان فرار کرد.