معنی فارسی outrigging

B1

اوتریگ، عمل تجهیز یک قایق به اوتریگرها برای بهبود تعادل و پایداری است.

The act of equipping a boat with outriggers.

example
معنی(example):

اوتریگ کردن قایق نیاز به برنامه‌ریزی و اجرای دقیق داشت.

مثال:

Outrigging the boat took careful planning and execution.

معنی(example):

او بعد از ظهر را به اوتریگ کردن قایق بادبانی‌اش برای مسابقه گذراند.

مثال:

He spent the afternoon outrigging his sailing craft for the race.

معنی فارسی کلمه outrigging

: معنی outrigging به فارسی

اوتریگ، عمل تجهیز یک قایق به اوتریگرها برای بهبود تعادل و پایداری است.