معنی فارسی outscout
B1بررسی یا جستجو برای یافتن اطلاعات یا جزئیات در یک مکان.
To scout or survey an area thoroughly for information.
- VERB
example
معنی(example):
آنها قبل از رویداد منطقه را بررسی خواهند کرد.
مثال:
They will outscout the area before the event.
معنی(example):
خردمندانه است که برای خطرات احتمالی بررسی کنید.
مثال:
It's wise to outscout for potential dangers.
معنی فارسی کلمه outscout
:
بررسی یا جستجو برای یافتن اطلاعات یا جزئیات در یک مکان.