معنی فارسی outseeing

B1

به عمل مشاهده کردن و شناختن مکان‌ها و چیزهای جدید اشاره دارد.

The act of seeing or visiting places and attractions, often for enjoyment.

example
معنی(example):

دیدن جاذبه‌های شهر سفر ما را به یادماندنی کرد.

مثال:

Outseeing the city landmarks made our trip memorable.

معنی(example):

دیدن نیاز به یک دوربین خوب برای ثبت لحظات دارد.

مثال:

Outseeing requires a good camera for capturing moments.

معنی فارسی کلمه outseeing

: معنی outseeing به فارسی

به عمل مشاهده کردن و شناختن مکان‌ها و چیزهای جدید اشاره دارد.