معنی فارسی outskirt
B1 /ˈaʊtskɝt/حومه، ناحیه‌ای که در اطراف یک شهر قرار دارد و معمولاً دارای فضاهای طبیعی بیشتر است.
The outer areas or districts of a city or town.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A more remote part of a town or city; the periphery, environs; a suburb.
مثال:
Many people commute into the business district from the outskirts of town.
verb
معنی(verb):
To surround as an outskirt.
example
معنی(example):
ما یک پارک زیبا در حومه شهر پیدا کردیم.
مثال:
We found a nice park on the outskirt of the city.
معنی(example):
زندگی در حومه فضای بیشتری و آرامش بیشتری را به همراه دارد.
مثال:
Living on the outskirt allows for more space and peace.
معنی فارسی کلمه outskirt
:
حومه، ناحیه‌ای که در اطراف یک شهر قرار دارد و معمولاً دارای فضاهای طبیعی بیشتر است.
