معنی فارسی outsnoring

B1

عمل خروپف کردن به شکلی که از دیگران بلندتر باشد.

The act of snoring louder than others.

example
معنی(example):

خروپف‌کردن او باعث مزاحمت برای همه کسانی شد که سعی در خوابیدن داشتند.

مثال:

His outsnooring bothered everyone trying to sleep.

معنی(example):

خروپف‌کردن در کلبه غیرقابل تحمل بود.

مثال:

The outsnooring in the cabin was unbearable.

معنی فارسی کلمه outsnoring

: معنی outsnoring به فارسی

عمل خروپف کردن به شکلی که از دیگران بلندتر باشد.