معنی فارسی outspinning

B1

از پیشی گرفتن یا برتر بودن در طراحی یا گسترش یک ایده یا داستان.

To surpass others in the act of spinning or telling a tale.

example
معنی(example):

او در مسابقه از تمام رقبایش جلوتر دوید.

مثال:

She was outspinning all her competitors in the race.

معنی(example):

او از تعریف داستان‌های جذاب در جمع‌های خانوادگی لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys outspinning tales during family gatherings.

معنی فارسی کلمه outspinning

: معنی outspinning به فارسی

از پیشی گرفتن یا برتر بودن در طراحی یا گسترش یک ایده یا داستان.