معنی فارسی outswarm
B1پیشی گرفتن از دیگران در دستهجمعی یا فعالیت جمعیت.
To surpass or gather more than others in a swarm.
- VERB
example
معنی(example):
زنبورها به نظر میرسیدند که در جستجوی شهد از گلهای نزدیک پیشی گرفتهاند.
مثال:
The bees seemed to outswar the nearby flowers in search of nectar.
معنی(example):
در پاییز، پرندگان در جمعآوری غذا برای زمستان پیشی گرفتند.
مثال:
In autumn, the birds outswar gathering food for winter.
معنی فارسی کلمه outswarm
:
پیشی گرفتن از دیگران در دستهجمعی یا فعالیت جمعیت.