معنی فارسی outthanked

B1

عمل تشکر کردن به گونه‌ای بیشتر از دیگران که در گذشته اتفاق افتاده است.

Having expressed more gratitude than others in the past.

example
معنی(example):

او احساس می‌کرد که با تشکر بیشتر از همه در مهمانی، افتخار کرده است.

مثال:

She felt proud to have outthanked everyone at the party.

معنی(example):

وقتی فهمیدم که بیشتر از او تشکر کرده‌ام، شگفت‌زده شدم.

مثال:

I was surprised when I realized I had outthanked him.

معنی فارسی کلمه outthanked

: معنی outthanked به فارسی

عمل تشکر کردن به گونه‌ای بیشتر از دیگران که در گذشته اتفاق افتاده است.