معنی فارسی outtrotting

B1

در حال جلوتر دویدن، فعالیت دویدن به طوری که فرد از دیگران سریع‌تر باشد.

The act of moving faster than others while running.

example
معنی(example):

او در مسابقه از رقبایش جلوتر می‌دود.

مثال:

He is outtrotting his opponents in the competition.

معنی(example):

آنها در مسابقات از تمام تیم‌ها جلوتر می‌دوند.

مثال:

They are outtrotting all the teams in the tournament.

معنی فارسی کلمه outtrotting

: معنی outtrotting به فارسی

در حال جلوتر دویدن، فعالیت دویدن به طوری که فرد از دیگران سریع‌تر باشد.