معنی فارسی outtwine
B1بافتن یا پیچاندن، در اینجا به معنای ترکیب یا چرخاندن درست است.
To twist together or intertwine, usually referring to threads or vines.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت نخها را برای یک الگوی منحصر به فرد ببافد.
مثال:
The artist decided to outtwine the threads for a unique pattern.
معنی(example):
برگها شروع به دور زدن دور حصار کردند.
مثال:
The vines began to outtwine around the fence.
معنی فارسی کلمه outtwine
:
بافتن یا پیچاندن، در اینجا به معنای ترکیب یا چرخاندن درست است.