معنی فارسی outwaited

B1

به معنای صبر کردن برای مدت طولانی‌تر از دیگران است و معمولاً در موقعیت‌هایی استفاده می‌شود که صبر کردن سودمند است.

To wait longer than someone else, often to gain an advantage.

verb
معنی(verb):

To wait for something to end

معنی(verb):

To gain an advantage by simply waiting

example
معنی(example):

من در بازی رقیبم را صبر کردم و او در نهایت تسلیم شد.

مثال:

I outwaited my opponent at the game, and he eventually gave up.

معنی(example):

او در صف همه را صبر کرد تا آخرین بلیط را بگیرد.

مثال:

He outwaited everyone in line to get the last ticket.

معنی فارسی کلمه outwaited

: معنی outwaited به فارسی

به معنای صبر کردن برای مدت طولانی‌تر از دیگران است و معمولاً در موقعیت‌هایی استفاده می‌شود که صبر کردن سودمند است.