معنی فارسی outwind

B1

بازکردن یا جداکردن چیزی از هم، به ویژه با هدف ایجاد چیز جدید.

To unwind something; to separate or release the winding of an object.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت پارچه قدیمی را باز کند تا یک لباس جدید بسازد.

مثال:

He decided to outwind the old fabric to make a new dress.

معنی(example):

این هنرمند معمولاً نخ‌ها را باز می‌کرد تا طراحی‌های پیچیده‌ای بسازد.

مثال:

The artist used to outwind the threads to create intricate designs.

معنی فارسی کلمه outwind

: معنی outwind به فارسی

بازکردن یا جداکردن چیزی از هم، به ویژه با هدف ایجاد چیز جدید.