معنی فارسی ovariectomised

B1

حیوان یا فردی که عمل تخلیه تخمدان روی او انجام شده است.

Referring to animals or individuals that have undergone an ovariectomy.

verb
معنی(verb):

To remove the ovaries from.

example
معنی(example):

حیوانات تخلیه تخمدان شده تغییر در رفتار نشان دادند.

مثال:

The ovariectomised animals showed a change in behavior.

معنی(example):

تخلیه تخمدان می‌تواند به طور قابل توجهی بر سطح هورمون‌ها تأثیر بگذارد.

مثال:

Being ovariectomised can affect hormone levels significantly.

معنی فارسی کلمه ovariectomised

: معنی ovariectomised به فارسی

حیوان یا فردی که عمل تخلیه تخمدان روی او انجام شده است.