معنی فارسی over someone's head
B2از درک شخص خارج بودن، به این معنا که چیزی بسیار پیچیده یا دشوار است که قابل فهم نباشد.
To exceed someone’s ability to understand or comprehend something.
- IDIOM
example
معنی(example):
درس ریاضی از سطح درک من فراتر بود و هیچ چیزی نفهمیدم.
مثال:
The math lesson went over my head, and I didn't understand anything.
معنی(example):
سخنرانی آنقدر پیچیده بود که از درک همه فراتر رفت.
مثال:
The lecture was so complicated that it went over everyone's head.
معنی فارسی کلمه over someone's head
:از درک شخص خارج بودن، به این معنا که چیزی بسیار پیچیده یا دشوار است که قابل فهم نباشد.