معنی فارسی over-committed
B1وضعیتی که در آن فرد به بیش از حدی از مسئولیتها متعهد میشود و تحت فشار قرار میگیرد.
Being in a state of having taken on too many commitments; often results in stress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بیش از حد متعهد شده و نیاز دارد تا اولویتهایش را دوباره ارزیابی کند.
مثال:
She has become over-committed and needs to reassess her priorities.
معنی(example):
بعد از هفتهها جدول زمانی بیش از حد متعهد، او تصمیم به استراحت گرفت.
مثال:
After weeks of over-committed schedules, he decided to take a break.
معنی فارسی کلمه over-committed
:
وضعیتی که در آن فرد به بیش از حدی از مسئولیتها متعهد میشود و تحت فشار قرار میگیرد.