معنی فارسی over-embellished
B1بیش از حد تزئینشده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیز زیادی در ظاهر یا محتوا اضافه شده است.
Made to appear more elaborate or intricate than necessary, often losing clarity or meaning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این نقاشی با رنگهای اضافی بیش از حد تزئین شده به نظر میرسید.
مثال:
The painting looked over-embellished with extra colors.
معنی(example):
سخنرانی او بیش از حد تزئین شده بود و پیام اصلیاش را از دست داده بود.
مثال:
His speech was over-embellished, losing its original message.
معنی فارسی کلمه over-embellished
:
بیش از حد تزئینشده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیز زیادی در ظاهر یا محتوا اضافه شده است.