معنی فارسی over-parenting
B1عمل یا فرآیند حمایت بیش از حد از فرزندان به طوری که استقلال آنها آسیب ببیند.
The act of excessively managing or controlling a child’s development.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد حمایت کردن از فرزندان میتواند آنها را از توسعه تابآوری بازدارد.
مثال:
Over-parenting can prevent children from developing resilience.
معنی(example):
متخصصان در مورد بیش از حد حمایت کردن از فرزندان هشدار میدهند زیرا میتواند رشد آنها را متوقف کند.
مثال:
Experts warn against over-parenting as it can stunt growth.
معنی فارسی کلمه over-parenting
:
عمل یا فرآیند حمایت بیش از حد از فرزندان به طوری که استقلال آنها آسیب ببیند.