معنی فارسی over-play
B1بیش از حد پخش کردن یک اثر هنری، به ویژه موسیقی، تا حدی که تأثیر آن کاهش یابد.
To play something excessively, often leading to a loss of interest or enjoyment.
- VERB
example
معنی(example):
برخی آهنگها بیش از حد پخش میشوند و با گذشت زمان جذابیت خود را از دست میدهند.
مثال:
Some songs are over-played and lose their charm over time.
معنی(example):
بیش از حد پخش شدن میتواند تجربه را برای شنوندگان جدید خراب کند.
مثال:
Over-play can ruin the experience for new listeners.
معنی فارسی کلمه over-play
:
بیش از حد پخش کردن یک اثر هنری، به ویژه موسیقی، تا حدی که تأثیر آن کاهش یابد.