معنی فارسی over-reaching

B1

فراتر رفتن، به طور مداوم تلاش کردن برای دستیابی به چیزهایی که خارج از حیطه واقعیت اند.

Consistently striving for goals that extend beyond realistic boundaries.

example
معنی(example):

اهداف فراتر رفتن او را تحت فشار قرار داد.

مثال:

The over-reaching goals made her feel stressed.

معنی(example):

او به خاطر شخصیت فراتر رفته‌اش در محیط کار شناخته شده است.

مثال:

He is known for his over-reaching personality in the workplace.

معنی فارسی کلمه over-reaching

: معنی over-reaching به فارسی

فراتر رفتن، به طور مداوم تلاش کردن برای دستیابی به چیزهایی که خارج از حیطه واقعیت اند.