معنی فارسی overanalysed
B1به طور بیش از حد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتن که ممکن است موجب نتیجهگیریهای نادرست شود.
Subjected to excessive analysis, often resulting in confusion or error.
- verb
verb
معنی(verb):
To analyze too much or in too much detail.
example
معنی(example):
دادهها به طور بیش از حد تجزیه و تحلیل شدند و به نتایج نادرست منجر گردیدند.
مثال:
The data was overanalysed and led to incorrect conclusions.
معنی(example):
در مطالعاتی که بیش از حد تحلیل میشوند، یافتهها میتوانند پیچیده شوند.
مثال:
In overanalysed studies, findings can become convoluted.
معنی فارسی کلمه overanalysed
:
به طور بیش از حد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتن که ممکن است موجب نتیجهگیریهای نادرست شود.