معنی فارسی overate

B1 /oʊ.vɚ.eɪt/

عمل خوردن بیش از حد آن‌هم در یک وعده غذایی مشخص.

To eat more than was necessary or recommended at one time.

verb

معنی(verb):

To eat too much.

معنی(verb):

To surfeit with eating.

example

معنی(example):

فکر می‌کنم شب گذشته در بوفه بیش از حد خوردم.

مثال:

I think I overate at the buffet last night.

معنی(example):

او معمولاً در جلسات خانوادگی بیش از حد می‌خورد.

مثال:

He often overate during family gatherings.

معنی فارسی کلمه overate

عمل خوردن بیش از حد آن‌هم در یک وعده غذایی مشخص.