معنی فارسی overattachment
B1وابستگی بیش از حد، پیوستگی عاطفی شدید به یک شخص یا شیء که میتواند اثرات منفی داشته باشد.
An excessive emotional connection or bond to a person or object, which can have negative consequences.
- NOUN
example
معنی(example):
وابستگی بیش از حد او به اسباببازیهای کودکیاش، ترک کردن آنها را برایش دشوار کرد.
مثال:
Her overattachment to her childhood toys made it hard for her to let go.
معنی(example):
وابستگی بیش از حد میتواند منجر به مشکلاتی در ایجاد روابط جدید شود.
مثال:
Overattachment can lead to difficulties in forming new relationships.
معنی فارسی کلمه overattachment
:وابستگی بیش از حد، پیوستگی عاطفی شدید به یک شخص یا شیء که میتواند اثرات منفی داشته باشد.