معنی فارسی overblow
B1بزرگنمایی کردن یا اغراق در مورد چیزی، بهویژه در مورد مشکلات یا دستاوردها.
To exaggerate or make something appear greater than it really is.
- VERB
example
معنی(example):
وضعیت را بیش از حد بزرگ نکن؛ اوضاع به آن بدی که به نظر میرسد نیست.
مثال:
Don't overblow the situation; it's not as bad as it seems.
معنی(example):
او تمایل دارد دستاوردهایش را برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران بیش از حد بزرگ کند.
مثال:
He tends to overblow his achievements to impress others.
معنی فارسی کلمه overblow
:
بزرگنمایی کردن یا اغراق در مورد چیزی، بهویژه در مورد مشکلات یا دستاوردها.