معنی فارسی overbravely

B1

به‌طرز افراطی شجاعانه، تصرف کردن به شکلی که از حد معمول بیشتر باشد و ممکن است عواقبی داشته باشد.

In an excessively brave manner, often without regard for potential consequences.

example
معنی(example):

او در شرایط اضطراری بیش از حد شجاعانه عمل کرد.

مثال:

He acted overbravely during the emergency situation.

معنی(example):

او گاهی اوقات بدون فکر کردن به چالش‌ها بیش از حد شجاعانه روبه‌رو می‌شود.

مثال:

She sometimes overbravely confronts challenges without thinking.

معنی فارسی کلمه overbravely

:

به‌طرز افراطی شجاعانه، تصرف کردن به شکلی که از حد معمول بیشتر باشد و ممکن است عواقبی داشته باشد.